رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران مطرح کرد؛
نقد مسیر انجمن از جنبههای مختلف
رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران به نقد مسیر انجمن از ابتدای تاسیس تاکنون و میزان عملیاتی بودن اهداف استراتژیک انجمن (مرجعیت علمی، اشتغالپذیری دانشجویان و پاسخگویی اجتماعی) پرداخت.
دکتر حسن ملکی در گفتوگو با انجمن مطالعات برنامه درسی ایران در خصوص «نقد مسیر انجمن از ابتدا تاکنون و مسیر پیش روی انجمن» اظهار کرد: ارزیابی کلی من نسبت به انجمن، به دلیل آنکه برای تاسیس انجمن با علاقه وافری ورود پیدا کردم و در تولدش دخیل بودم، ارزیابی مثبتی است و فکر میکنم باید انجمن را یکی از انجمنهای علمی موفق کشور تلقی کرد که در ارزیابیهای وزارت علوم و کمیسیونهای انجمنهای علمی هم، همین پاسخ را دریافت کردیم. منتهی نقاط قوت و ضعفی هم وجود دارد که البته تعجبی هم ندارد. باید به صورت مدلل آنها را بیان، متواضعانه شنید و برای برطرف کردن آنها تلاش کرد.
وی ادامه داد: یکی از نقاط قوت این است که از طریق تاسیس انجمن، یک تشکل علمی شکل گرفت. یکی از کارهای خوبی که در طول سالیان انجام شد، تاسیس شعبات انجمن در استان های مختلف بود. اکنون در اغلب استانها شعبات انجمن وجود دارد که البته بعضی فعال و بعضی نیمه فعال هستند و این امر بستگی به آن دارد که آن عزیزی که مسئولیت این کار را در یک استانی بر عهده گرفته، چقدر امکان انجام این کار را دارد.
رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران تصریح کرد: بعضی از دبیران علمی شعبات انجمن به شدت فعال هستند. در بعضی از استان ها هم خیلی رمقی برای انجام این کار دیده نمی شود که البته این امر هم طبیعی است؛ به درخت هم که نگاه کنیم، همه شاخه ها یک طراوت ندارند و بستگی دارد چقدر از ریشه تغذیه شده باشند و چقدر باغبانی خوبی شده باشد.
ملکی به دیگر نقاط قوت اشاره کرد و خاطرنشان کرد: کمیته ها و هسته های علمی شکل گرفته در زمینه های مختلف هم خیلی مهم بوده اند. نشست های علمی خوبی برگزار شده و بعضی هم طبیعتا مفید نبوده است. نقطه قوت کار این بوده که در سطح ملی، افراد علاقه مند به این حوزه وجود دارد و در مجموع انجمن با یک طراوت علمی پیش می رفت که فراز و نشیب هم داشت.
وی در خصوص نقاط ضعف انجمن افزود: بنده نقاط ضعفی هم در گذشته احساس کردم و دو سه بار هم این مسئله را در مناسبت های گوناگون عرض کردم. با این که همه ما و هر انسان مومنی نمی تواند سیاسی نباشد، ممکن است در سیاسی بودن همه یک اندازه نباشند؛ به هر حال سطحی از تعلقات سیاسی در هر انسان عادی وجود دارد، بنابراین انسان نمی تواند ضد سیاست باشد و این مسائل را از زندگی خودش حذف کند. حتی آن کسی هم که این کار را می کند، در واقع به نوعی کار سیاسی می کند. مسائل سیاسی با زندگی ما عجین است و اگر ما هم با آن کار نداشته باشیم، آن با ما کار دارد. این را همه اذعان داریم و نمیشود به عنوان یک امر غیرطبیعی تلقی کنیم.
رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران اضافه کرد: آنچه که درباره انجمن و سایر انجمنهای مشابه ما در سالیان گذشته رخ داد، این بود که در یک برههای انجمن به سمت این رفت که مبلغ یک کاندیدای خاص در انتخابات ریاست جمهوری باشد و محتملا در ارتباط با مجلس و… هم دخالتهایی انجام گرفته ولی شاخصترین این دخالت در انتخابات ریاست جمهوری در یک دوره خاصی بود. من اینجا اصلا هیچ قصدی برای آن نوع انتخابات، سال انتخابات و مصداق انتخابات ندارم. چون هرطور باشد بنده نظر موافقی ندارم به دلیل آنکه به نام انجمن نباید وارد کارهای سیاسی شد. البته این امر بدان معنا نیست افرادی که در انجمن کار می کنند، سیاسی نباشند، این امر در جای خودش باید دنبال شود منتها ماهیت انجمن، ماهیت علمی است.
ملکی بیان کرد: ما اگر این ماهیت علمی را به نفع اهداف سیاسی و یا حتی اهداف اقتصادی به معنای خاص کلمه دنبال کنیم، به انجمن خدمت نکردیم؛ بلکه ضربه زدهایم و این ضربه هم بر پیکر انجمن ما خورد و فکر میکنم این زخم، با احترام به تک تک استادان عزیزی که در انجمن زحمت کشیدهاند، هنوز خوب نشده است. بعضی زخمها خوب شدنشان اگر نگویم محال است، باید بگویم سخت است. یکی از زخمها همین است که ما انجمنی را با اهداف علمی تاسیس کنیم و افراد را با اهداف علمی جمع کنیم ولی از وجود این انجمن بهرهبرداری سیاسی کنیم. من این اتفاق را در تاریخ انجمنمان اتفاق مبارکی نمیدانم.
وی گفت: انجمن برای خودش یک موجود است؛ ارواح فرد فرد، روح این موجود را جهت می دهد ولی گاهی اوقات موجودیت انجمن به سمتی می رود که افراد را هم با خودش می برد و این چیزی بود که در انجمن ما در گذشته اتفاق افتاد که آن را نقطه ضعفی برای انجمن در سال های گذشته تلقی می کنم و امیدوارم این مورد بدین صورت که توضیح دادم، تکرار نشود.
رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران در خصوص دیگر نقاط ضعف ادامه داد: در دورههای مختلف استادانی بودند که انصافا زحمت هم می کشیدند؛ اما در تلقی بیرونی طوری بود که چند نفری از عزیزان گویی که انجمن را نوعی خانه و ملک خودشان تلقی می کنند البته با احترام به همه استادان عزیز، من قصدم شخص خاصی نیست. البته بعد از مدتی این حالت شکست و تصورات اصلاح شد؛ اما چند سالی این تلقی در افکار بود. امیدوارم آن حریتی که باید باشد که در برخی برههها هم انصافا شامل حال انجمن بود، همچنان انجمن را زنده نگه دارد.
ملکی پیرامون سه هدف استراتژیک انجمن عنوان کرد: اهدافی که به عنوان اهداف راهبردی برای انجمن پیشبینی شده، اهداف بسیار مهمی هستند منتها برای یک انجمن علمی با این شرایط کنونی که انجمنها در کشور دارند، البته من ارزیابیای از انجمنها در کشورهای دیگر ندارم، این سه هدف بیشتر به یک شعار و یکسری اهداف دلخوشکننده شباهت دارد تا اهدافی که بتوان برای نیل به آنها گامهای موثری برداشت.
وی افزود: نمیخواهم بگویم که در انجمن علمی نمیتوان برای مرجعیت علمی کاری کرد، البته که میتوان در ارتباط با مرجعیت علمی در بعد نرمافزاری تصمیماتی گرفت، کارهای علمی کرد و حاصل این کارهای علمی را به طرق مختلف در بین اعضای انجمن ترویج کرد و در بین دانشگاههای مختلف و دانشکدههای علوم تربیتی رواج داد؛ اما به هر حال این امکان در حدی نیست که ما بگوییم به هدفی به نام مرجعیت علمی فلان مقدار دست یافتیم. البته قصد من پاک کردن این اهداف نیست بلکه مرادم این است که واقعبینانه بنگریم. به عنوان مثال، دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان یک نهاد رسمی، دانشگاه و نهادی که اقتدار و بودجه دارد، چند سال است که مسئله مرجعیت علمی را مطرح می کند. آن مقدار قدمهایی که باید برداشته میشد و انتظار بود، به دلیل انواع محدودیتها امکانپذیر نشده چه برسد به یک انجمنی که نه اقتدار سازمانی دارد، نه نیرویی و بودجه و امکانات دیگری که ما انتظار داشته باشیم اشتغالپذیری دانشجویان را به عنوان یک هدف دنبال کند.
رئیس اسبق انجمن مطالعات برنامه درسی ایران اظهار کرد: به هرحال من این اهداف را مهم میدانم اما دستیابی به آن ها را در پیش روی انجمن، اهدافی نمیدانم که بشود در سال ۱۴۰۲ یا هر سال دیگری آن را محقق کنیم و یک گزارش مناسبی را در این ارتباط داشته باشیم. در عین حال نباید ناامید شد، این توضیح هرگز به آن معنا نبود. قصدم این بود که بگویم اینها سه هدف راهبردی هستند، البته اهداف راهبردی هم این معنا را دارد که اهداف کاربردیتری را ذیل این سه هدف راهبردی تعریف کنیم و حتما باید این کار انجام شود. به عنوان مثال، اشتغال پذیری دانشجویان را در یک طرف بگذاریم، ماهیت و امکان و توان انجمن علمی را در طرف دیگری بگذاریم و در هیئت مدیره انجمن یا در کمیتههای موجود گفت وگو کنیم یا اگر باید کمیتهای برای این کار تشکیل شود، ببینیم که از این برقراری نسبت بین انجمن علمی و فرضا اشتغال پذیری دانشجویان چه خطوطی می توان کشید؟ چه نسبتی می توان تعریف کرد؟ اصولا چه مقدار انجمن امکان دارد که در ارتباط با اشتغال پذیری دانشجویان حرفی و بیانی قابل اعتنا و تبعیت و امیدبخش تا حدودی برای اعضای خودش داشته باشد. اگر این کار صورت بگیرد می توان گفت این سه هدف تاحدودی تحقق پیدا می کند.