گزارش برگزاری نشست تخصصی «چالشهای برنامه درسی و آموزش فنی و حرفهای»
نشست تخصصی «چالشهای برنامه درسی و آموزش فنی و حرفهای» یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۲ تا ۱۴ در تالار دکتر کوهستانی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
به گزارش انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، در این نشست دکتر مرتضی کرمی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد و رئیس انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، دکتر محمود سعیدی رضوانی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر علی اصغر خالقی، عضو هیات علمی بازنشسته دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، دکتر اصغر فیضی، معاون دفتر همکاری بین المللی دانشگاه فنی و حرفه ای، آقای حسن بابائی، مدیر کل دفتر برنامه ریزی و تالیف کتاب های درسی فنی و حرفه ای و کاردانش و خانم مریم مشایخان، معاون آموزشی، پژوهش و برنامهریزی اداره کل آموزش فنی و حرفه ای خراسان رضوی به سخنرانی پرداختند.
در این نشست دکتر علی اصغر خالقی، عضو هیات علمی بازنشسته دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی ۱۱ مورد از چالش های برنامه آموزش فنی و حرفه ای از جمله رشد فزاینده آگاهی، تشدید تحرک اجتماعی و فراگیر شدن آموزش عالی، ناهماهنگی برنامههای آموزش فنی و حرفه ای با نیازهای جامعه و بخشهای اشتغال، نبود ارتباط نظامیافته و مستمر میان آموزش و محیط کار و فقدان سازمانهای واسط برای برقراری این ارتباط، ضعف آموزش عمومی و مهارتهای پایه، پایین بودن منزلت اجتماعی آموزش فنی و حرفه ای و کمبود سرمایه گذاری و ناکافی بودن منابع در بخش آموزش فنی و حرفه ای، ضعف سیاستگذاری و ابهام در ماموریت تشکیلات بخش آموزش های فنی و حرفه ای، ضعف برازندگی مراحل و مکان های ارائه آموزش فنی و حرفه ای، ضعف مبانی نظری و فقدان مراکز علمی و پژوهشی برای نظریهپردازی در حوزه آموزش فنی و حرفه ای، کمبود مراکز تربیت نیروی انسانی واجد شایستگی های لازم برای پژوهش، برنامهریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها، منابع مالی و قوانین و الزامات قانونی را برشمرد و در خصوص آنها توضیحاتی ارائه داد که در زیر آورده شده است.
۱٫رشد فزاینده آگاهی، تشدید تحرک اجتماعی و فراگیر شدن آموزش عالی
افزایش نسبی سطح رفاه عمومی، گسترش شهر نشینی، توسعه طبقه متوسط جامعه و رشد آگاهی مردم و در نتیجه بالا رفتن تحرک اجتماعی و از طرفی پایین بودن منزلت اجتماعی آموزش های فنی و حرفه ای و افزایش جمعیت دانش آموزان دختر، تقاضای بالای اجتماعی برای ورود به دانشگاه و مراکز آموزش عالی ، تغییر کارکرد اصلی دوره متوسطه که آماده سازی جوانان برای دنیای کار است به گذر به آموزش عالی و گرایش فزاینده اکثریت دانش آموزان و اولیاء آنان برای ورود به دانشگاه؛ گرایش به سوی آموزشهای فنی و حرفه ای را با چالش روبرو کرده است و بیشتر افراد توجهی به آموزش فنی و حرفه ای از خود نشان نمی دهند. در این میان تب کنکور و تبلیغات گسترده برگزار کنندگان دوره های خصوصی برای موفقیت در کنکور به این موضوع دامن میزند.
۲٫ ناهماهنگی برنامههای آموزش فنی و حرفه ای با نیازهای جامعه و بخشهای اشتغال
در بسیاری از مطالعات داخل کشور، به ناهماهنگی میان نیازهای جامعه و برنامه های آموزش های فنی و حرفه ای، به عنوان یکی از موانع توسعه آموزش های فنی و حرفه ای، اشاره شده است. شواهد موجود نشان می دهند که میان آموزش دهندگان و فراگیران آموزش های فنی و حرفه ای از یک طرف و مصرفکنندگان محصولات این آموزش ها در دنیای کار از طرف دیگر، ارتباط و پیوند سازمان یافته و مستمری وجود ندارد و با نیازهای همدیگر آشنایی کافی ندارند. میان مراکز آموزشی و عرصه اشتغال هیچ گونه ارتباط و پیوندی وجود ندارد و به خاطر این بیگانگی، مراکز اشتغال از ظرفیت و تواناییهای آموزش گرفتگان بیخبرند. به همین ترتیب، مراکز آموزشی نیز از میزان و نوع نیاز مراکز اشتغال اطلاعی ندارند.
اشتغال فارغ التحصیلان آموزش های فنی و حرفه ای در مشاغل غیر مرتبط با رشته تحصیلی و یا ناکافی بودن تناسب میان مهارتهای کسب شده و وظایف شغلی افراد مورد نظر، به طور آشکار نشان می دهد که میان نظام های اشتغال و آموزش رابطه نظاممند و تعریف شدهای وجود ندارد. این وضع موجب شده که شانس اشتغال مهارت آموختگان آموزش فنی و حرفه ای نسبت به همتایان آنها در رشته های نظری کمتر یا برابر باشد.
۳٫ نبود ارتباط نظام یافته و مستمر میان آموزش و محیط کار و فقدان سازمانهای واسط برای برقراری این ارتباط
یکی از جنبه های مهم و اساسی در آموزش فنی و حرفهای پاسخگویی به نیازهای صنعت، بازار کار وتغییرات فناوری است. که پاسخگویی به این نیازها مستلزم شناسایی نیازها و هماهنگی میان آموزش و محیط کار است.
یکی از بهترین راهکارهایی که امروزه در عمل برای این شناسایی و هماهنگی شناخته شده است ایجاد ارتیاط میان محیط آموزش و محیط کار یا به بیان کاربردی آن ارتباط میان “مدرسه” و “محیط کار” است. این ارتباط دو طرفه است که در یک سوی آن برنامهریزان و مدیران آموزشی، هنرآموزان و هنرجویان و در سوی دیگر کارفرمایان، مدیران و کارکنان بخش اقتصادی قرار دارند.
دنیای کار و دنیای آموزش فنی و حرفه ای از دو جهت بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. ۱٫ موسسات آموزشی فنی و حرفهای نیروهای ماهر برای دنیای کار تربیت میکنند و موسسات صنعتی و تولیدی و خدماتی فرصتهای شغلی برای دانش آموختگان فنی و حرفهای فراهم میسازند. ۲٫ دنیای کار تغییرات فناوری و مهارتی را به دنیای آموزش معرفی میکند و دنیای آموزش با استفاده از فضا، امکانات و شرایط محیط کار این مهارتها را به نیروهای جوان منتقل و آنها را آماده کار با بهرهوری بالا مینماید.
بنابراین برای بالا رفتن کارایی و بهرهوری آموزش فنی و حرفه ای ارتباط دو طرفه و تعاملی میان محیط کار و محیط آموزش ضروری است. اما تفاوتهای اساسی میان شرایط محیط آموزشی، فرهنگ ویژه و نگرش مدیران آنها با شرایط، فرهنگ، و نگرش مدیران صنعت و بنگاههای اقتصادی موجب میشود این ارتباط با دشواری برقرارشود و تداوم یابد، چنانچه تاکنون در نظام آموزشی ایران امکان این برقراری ارتباط به خوبی فراهم نشده است و ناموفق نشان میدهد. این دشواری ضرورت ایجاد پل ارتباطی میان دو طرف را ضروری میسازد.
بنابراین، یکی از ابزارهای کارآمدی آموزش فنی و حرفه ای برای تربیت نیروهای شایسته و پاسخگو به نیازهای بازار کار و شکار فرصتهای شغلی، ایجاد یک ساختار ارتباطی یا به تعبیر دیگر پل واسط ارتباطی میان محیط آموزشی با محیط کار است. آموزش فنی و حرفهای نیاز دارد با ایجاد یک سازمان واسط و زیر مجموعه های محلی آن متشکل از نمایندگان آموزش فنی و حرفهای و نمایندگان صنایع و بنگاههای اقتصادی در بخشهای مختلف تولیدی و خدماتی این پل ارتباطی را برقرار سازد.
این سازمان واسط با هدف برقراری ارتباط موثر میان دنیای کار و دنیای آموزش میتواند از یک سو نیازهای مهارتی صنایع و بازارکار را به نظام آموزش فنی و حرفهای معرفی و منتقل کند و از سوی دیگر مشارکت نهادهای تولیدی و خدماتی را در برنامهریزیهای درسی و آموزشی و همچنین شرایط آموزش عملی در محیط کار فراهم سازد و با این ارتباط خلأ ناشی از عدم تفاهم و همزیستی میان این دو نهاد را پرکند و میان نیازهای بازار کار و محتوای آموزشی ارتباط تنگاتنگی به وجود آورد.
۴٫ ضعف آموزش عمومی و مهارت های پایه
تحولات سریع و پرشتاب جهان امروز و تغییرات پیوسته در فناوری و تولد مهارت های جدید، نیاز اقتصاد جهانی به نیروی انسانی انعطاف پذیر و مولد برای سازگاری با محیط پیوسته در حال تغییر ، ضرورت فراهم کردن امکان یادگیری و کارآموزی در طول زندگی افراد یا یادگیری مادام العمر، حرفه گرایی جدید و دیدگاه های ناظر برآن، رویکرد جدیدی در تربیت حرفه ای مطرح کرد که بر اساس آن آماده سازی فراگیران برای یک شغل خاص به رویکرد آماده سازی عموم جوانان برای سازگاری مؤثر با دنیای کار و مشاغل دانشمحور تغییر یافت.
مرتبط ساختن آموزش عمومی با کار و دنیای کار یکی از چالش هایی است که می تواند به غنای آموزش های فنی و حرفه ای بینجامد. اغلب دانش آموختگان فنی و حرفه ای از ویژگی های پایه و مهارت های اصلی یا شایستگی های غیر فنی در حد مطلوب برخوردار نیستند .
۵٫ پایین بودن منزلت اجتماعی آموزش فنی و حرفه ای و کمبود سرمایه گذاری و ناکافی بودن منابع در بخش آموزش فنی و حرفهای
پایین بودن منزلت اجتماعی آموزش های فنی و حرفه ای و گرایش عمومی جوانان برای ورود به دانشگاه یکی از چالشهای مهم این آموزشها است و ناشی از این است که منابع آموزش و پرورش رسمی از طرف دولت و از محل درآمدهای عمومی تخصیص مییابد و در این خصوص طوری عمل می شود که وزارت آموزش و پرورش همواره با کسری بودجه مواجه بوده و تنها میتواند با حداقل استانداردهای کیفیت، وظیفه خود را انجام دهد.
اگر چه در کلام و بیان نیاز مملکت به آموزش های فنی و حرفه ای و نقش این آموزش ها در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مورد تایید قرار می گیرد ، ولی غالباً درک درستی از جایگاه واقعی و نقش موثر آموزش های فنی و حرفه ای در توسعه وجود ندارد. به همین دلیل در تخصیص منابع به بخش آموزش های فنی و حرفه ای همواره طوری عمل می شود که عملا این آموزش ها را غیر مفید و کم اهمیت می گرداند.
برنامهای مدون و نظام هوش مندی برای استفاده از فرآورده های آموزش فنی و حرفه ای وجود ندارد، چنین تصور می شود که سرمایه گذاری در این بخش چندان مفید نیست. در واقع آموزش فنی و حرفه ای به عنوان یک سرمایه گذاری دیده نمی شود بلکه به آن به عنوان یک هزینه نگاه می شود که هرچه کمتر باشد بهتر است. به همین دلیل، در بخش آموزش های فنی و حرفه ای به اندازه کافی سرمایه گذاری نمیشود و در اثر آن، فضا، نیروی انسانی و تجهیزات آموزشی (ورودی برنامه) بخش آموزش فنی و حرفه ای از کیفیت کافی برخوردار نیست.
عدم رغبت افراد ذی نفع، ذی ربط و ذی نفوذ برای سرمایه گذاری در این بخش از این واقعیت نشأت می گیرد که غایت و سرانجام این آموزش ها برای متولیان بخش های اشتغال، آموزش دهندگان، دانشآموزان و اولیا و حتی دولت مشخص نیست.
۶٫ ضعف سیاستگذاری و ابهام در ماموریت تشکیلات بخش آموزش های فنی و حرفه ای
وجود وزارتخانههای مختلف برای آموزش و نبود رابطه نظاممند بین این وزارتخانه ها به گسیختگی بخشهای مختلف نظام آموزشی منجر شده است.
تعدد متولیان برنامه های آموزش فنی و حرفه ای در ایران مانع نظام مند شدن این برنامه ها شده است.
مأموریت سازمان های مختلف آموزش فنی و حرفه ای به روشنی تعیین نشده است و این آموزش ها در سطح ملی متولی واحدی ندارد.
در حقیقت، اهمیت و جایگاه آموزش های فنی و حرفه ای در نظام تصمیم گیری کلان کشور چندان روشن و مناسب نیست.
ساختار اجرایی نظام آموزش فنی و حرفه ای در ایران ضمن پراکنده بودن در دستگاههای مختلف در بخش رسمی آن نیز جزئی از آموزش متوسطه در یک نظام متمرکز به حساب می آید. این ویژگی با ایجاد جریان بوروکراتیک و سلسله مراتب مانع انعطاف پذیری نظام آموزش فنی و حرفه ای، سرعت تصمیمگیری برای پاسخگویی، ارتباط با بخش های دیگر و دستیابی به منابع مالی مستقل و هزینه کردن برای نیازهای اساسی میشود.
وجود نظام متمرکز اداری مانع توجه به نیازهای محلی و منطقه ای در سطح کشور گردیده و انعطاف پذیری نظام را در برابر تنوعهای جغرافیایی ، قومی و شرایط ویژه اقتصاد محلی از بین می برد.
۷٫ ضعف برازندگی مراحل و مکان های ارائه آموزش فنی و حرفه ای
در اثر نبود یک مبنای نظری مدون و تفاهم شده، مسئولان و برنامه ریزان نظام های آموزشی هنوز درباره مراحل(سن شروع و پایان)، دوره های حسّاس ، مکان ها و شیوه های مناسب برای آموزش فنی و حرفه ای اتفاق نظر ندارند.
هنوز تکلیف درباره ارائه آموزش در درون مدارس یا در محیط واقعی کار روشن نیست. در ایران، رویکرد آماده سازی افراد برای اشتغال در درون مدرسه اتخاذ شده است. این رویکرد با محدودیت ها و چالشهای جدّی مواجه است.
فراهم کردن تجارب یادگیری مبتنی بر تکالیف واقعی دنیای کار حتّی در بهترین شرایط شبیه سازی دنیای واقعی اشتغال در محیط مدرسه امکانپذیر نیست.
باوجود این، کسب تجربه کاری در بخش اشتغال هم محدویتهایی دارد که نباید مورد غفلت واقع شوند.
یکی از مشکلات عمده چنین نظامی پیدا کردن مکانهای کافی و مناسب در بخش اشتغال است.
۸٫ ضعف مبانی نظری و فقدان مراکز علمی و پژوهشی برای نظریه پردازی در حوزه آموزش فنی و حرفه ای
برنامههای آموزش فنی و حرفه ای در کشور ما بدون اتکا به یک مبنای نظری روشن و مدون و تفاهم شده، اجرا میشوند و از مبنای نظری خاصی تبعیت نمی کنند.اگر چه انبوهی از تجارب عملی در زمینه آموزش فنی و حرفه ای کسب شده است ولی به نظر میرسد این تجارب در اندیشهورزی برای تولید یک مبنای نظری منسجم انعکاس نیافته و یا بازتاب آن در نظام آموزش فنی و حرفهای به صورت پراکنده و نظام نایافته بوده است به گونه ای که به اندیشه ای مدون و قابل دفاع منجر نشده است. فرهنگ تصمیم گیری بر مبنای تفکر و پژوهش علمی در کشور ما نهادینه نشده است تا از نظریه پردازی حمایت کند.
فقدان مراکز علمی و پژوهشی مرتبط با آفح و عدم حمایت دانشگاه ها و مراکز علمی ازآموزش های فنی و حرفه ای یکی از چالشها و موانع توسعه این نوع آموزش محسوب می شود.
مقایسه تجربه آموزش فنی و حرفه ای کشورهایی مانند استرالیا نشان می دهد که حرکت پر شتاب نظام های آموزشی آنها محصول فعالیت های گسترده پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی متعدد در زمینه آموزش های فنی و حرفه ای است که به طور مستمر به نظام بازخورد داده و مفاهیم موجود را توسعه می دهد . در کشور ما به سبب نهادینه نشدن فرهنگ پژوهش و ارزشیابی غالباً تصمیمها بدون توجه به مبنای نظری و اصول علمی اتخاذ می شوند و به همین دلیل ، اکثر تصمیم ها از جامعیت، کفایت و تناسب برخوردار نیستند.
مرجانی (۱۳۸۱) در تحقیق خود، مبانی معرفت شناسی تربیت حرفه ای در ایران را با معرفت شناسی حرفه گرایی جدید مقایسه کرده و نتیجه گرفته است که فلسفه و معرفت شناسی مشخص و مدونی در آموزش و پرورش و تربیت حرفه ای ایران وجود ندارد و آنچه در نظام تربیتی ایران حاکم می باشد ، تمایز و تفکیک دانش نظری و عملی و یکسان نبودن ارزش دانش و مهارت است.
به نظر می رسد در اثر ضعف مبانی نظری، آموزش های فنی و حرفهای به عنوان بخشی از نظام یکپارچه آموزشی تعریف نشده است. می توان گفت ریشه ایترین مشکل آموزش فنی و حرفه ای حاکم نشدن یک اندیشه مدون و طرح کلان تفاهم شده در خصوص آموزش های فنی و حرفه ای است که بازتاب آن در همه سازمان های متولی مشهود است.
۹٫ کمبود مراکز تربیت نیروی انسانی واجد شایستگی های لازم برای، پژوهش، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها
تربیت نیروهای متخصص در حوزه آموزش فنی و حرفه ای یکی از چالش ها و مشکلاتی است که نظام آموزش فنی و حرفه ای کشور با آن روبرو است.
با وجود گسترش آموزش های فنی و حرفه ای رسمی و غیر رسمی در کشور و نیاز منطقی آن به نیروهای متخصص در حوزههای مختلف آموزش فنی و حرفه ای مانند برنامه ریز درسی و آموزشی، مدیر و کارشناس آموزشی، کارشناس تدوین استانداردهای مهارتی و آموزشی، پژوهشگر آموزش فنی و حرفه ای و غیره، هنوز در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد و بالاتر در هیچ یک از دانشگاهها حتی دانشگاههایی که پسوند فنی و حرفه ای را همراهی می کنند ، رشته تحصیلی تخصصی در حوزه آموزش فنی و حرفه ای تاسیس نشده است و تلاش های انجام شده هم تاکنون به ثمر نرسیده است. در حالی که در بسیاری از کشورها آموزش های فنی و حرفه ای در بالاترین سطوح آموزشی به صورت رشته تخصصی آموزش داده می شود و مراکز پژوهشی معتبری به پژوهش و مطالعه در این حوزه میپردازند و دائما مفاهیم و روش های جدیدی را ارائه و گسترش می دهند.
این نقص در نظام آموزشی ما موجب شده است که اولا نظام آموزش فنی و حرفه ای کشور در وزارت آموزش و پرورش و سایر سازمانها، برنامه ریزان، کارشناسان و مدیران آموزش فنی و حرفه ای خود را براساس تجارب آموزشی و رشته های فنی و مهندسی انتخاب نمایندو ثانیا مبانی نظری و مفاهیم و روش های آموزش فنی و حرفه ای متناسب با نیازها و شرایط کشور توسعه نیابد و کارشناسان ناگزیر از پیروی نسخه های مطالعه شده در کشورهای دیگر باشند.
۱۰٫ منابع مالی
یکی از چالش های اصلی برای حمایت و توسعه آموزش های فنی و حرفه ای منابع مالی است. با توجه به هزینه های بالای آموزش فنی و حرفهای و نیاز به تامین ماشین آلات، ابزارها و وسایل کارگاهی تامین منابع مالی مستمر بسیار ضرورت دارد.
از آنجا که بودجههای دولتی هیچگاه به اندازه کافی وجود ندارد مشارکت بخشهای خصوصی ذینفع در تامین منابع مالی اهمیت زیادی پیدا می کند. بنابراین ضرورت دارد مشارکت بخشهای خصوصی در برنامه ریزی و اجرای برنامههای آموزشی و حمایت آنان از این آموزش ها جلب شود. بخشی از این حمایت ها میتواند از طریق الزامات قانونی فراهم شود و بخش دیگر هم از طریق جلب مشارکت آنها با تامین نیازهای نیروی انسانی و پاسخگو کردن محتوای برنامههای درسی با این نیازها به دست آید.
۱۱٫ قوانین و الزامات قانونی
یکی از چالش های آموزش فنی و حرفه ای در ایران کمیود قوانین و الزامات قانونی برای اجرای نظام یافته آن است. بسیاری از کشورها برای حمایت و تقویت آموزش فنی و حرفهای به تدوین و تصویب مجموعه قوانین ویژه درباره آموزش فنی و حرفه ای میپردازند و الزاماتی قانونی برای حمایت و توسعه این آموزشها را فراهم میکنند.
این قوانین زیر ساختهای لازم مانند منابع تامین مالی، الزامات داشتن گواهی نامه آموزشی برای فعالیتهای فنی و حرفهای و … برای توسعه کیفی و کمی آموزش های فنی و حرفهای فراهم میسازد. در آموزش فنی و حرفهای کشور قوانین پراکندهای وجود دارد اما برای حمایت و توسعه این آموزشها ضروری به نظر میرسد دستگاههای ذیربط با کمک حقوقدانان و متخصصین آموزش فنی و حرفه ای و مطالعه قوانین کشورهای دیگر اقدام به تدوین مجموعه به هم پیوسته ای از قوانین برای حمایت از آموزش فنی وحرفه ای کشور و تصویب آن در مجلس شورای اسلامی کنند.