در کمال ناباوری، از مصوبه جلسه مورخ ۱۳/۷/۹۶ مجلس شورای اسلامی و موافقت نمایندگان محترم با استخدام بالغ بر ۱۲۰ هزار نفر در آموزش و پرورش بدون شرکت در هیچ گونه آزمون یا بررسی صلاحیت های حرفه ای و معلمی مطلع شدیم. به موجب این مصوبه و در صورت نهایی شدن، وزارت آموزش و پرورش موظف است، از تاریخ تصویب ظرف مدت حداکثر یکسال کلیه نیروهای حق التدریس و آموزش یاران نهضت سواد آموزی را بدون نیاز به شرکت در آزمون صلاحیت حرفه ای به استخدام آموزش و پرورش در آورد.
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، به عنوان تشکلی تخصصی و غیر دولتی در حوزه تعلیم و تربیت، بنا به مسئولیت اجتماعی خود در دفاع از آموزش و پرورش با کیفیت برای کلیه فرزندان ایران زمین بنا به دلایل ذیل نگرانی شدید خود را از تصویب نهایی این طرح و عواقب و پیامدهای منفی و بلند مدت آن ابراز می دارد.
معلم از مهمترین عناصر تعیین کننده کیفیت نظام آموزشی است. این سخن نه یک شعار برای مدح و ستایش معلمی که واقعیتی آزمون شده در تجارب جهانی است. در کشورهایی که از نظر رتبه و کیفیت نظام آموزشی در صدر قرار دارند، ورود به حرفه معلمی بسیار سخت و طی آزمونهای چند مرحله ای انجام می شود. بی توجهی به فرایندهای تضمین کیفیت معلمان و استخدام فله ای ۱۲۰ هزار نفر بدون آنکه صلاحیت های معلمی و علمی آنان محرز شده باشد، موجب تنزل شدید کیفیت آموزش و پرورش می شود. بسیاری از این نیروها حتی از نظر جنسیت، منطقه جغرافیایی و دوره تحصیلی منطبق با نیاز های آموزش و پرورش نیستند. ورود این حجم عظیم نیروی انسانی بدون ارزیابی صلاحیت های معلمی آنان، خطایی است که حداقل تا ۲۰-۳۰ سال آینده تبعات آن دامنگیر آموزش و پرورش خواهد بود و دو نسل از دانش آموزان کشورمان در آتش این تصمیم خواهند سوخت
در دفاع از آموزش و پرورش، در دفاع از آینده ایران
در کمال ناباوری، از مصوبهجلسه مورخ ۱۳/۷/۹۶ مجلس شورای اسلامی و موافقت نمایندگان محترم با استخدامبالغ بر ۱۲۰ هزار نفر در آموزش و پرورش بدون شرکت در هیچگونه آزمون یا بررسی صلاحیتهای حرفهای و معلمی مطلع شدیم.به موجب این مصوبهو در صورت نهایی شدن،وزارت آموزش و پرورش موظف است، از تاریخ تصویب ظرف مدت حداکثر یکسال کلیه نیروهای حق التدریس و آموزش یاران نهضتسواد آموزی را بدون نیاز به شرکت در آزمون صلاحیت حرفهای به استخدام آموزش و پرورش در آورد.
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، به عنوان تشکلی تخصصی و غیر دولتی در حوزه تعلیم و تربیت، بنا به مسئولیت اجتماعی خود در دفاع از آموزش و پرورش با کیفیت برای کلیه فرزندان ایران زمین بنا به دلایل ذیل نگرانی شدید خود را از تصویب نهایی این طرح و عواقبو پیامدهای منفی و بلند مدت آن ابراز میدارد.
۱- معلم از مهمترین عناصر تعیین کننده کیفیت نظام آموزشی است. این سخن نه یک شعار برای مدح و ستایش معلمی که واقعیتی آزمون شده در تجارب جهانی است. در کشورهایی که از نظر رتبه و کیفیت نظام آموزشی در صدر قرار دارند، ورود به حرفه معلمی بسیار سخت و طی آزمونهای چند مرحلهای انجام میشود.بی توجهی به فرایندهای تضمین کیفیت معلمان و استخدام فلهای ۱۲۰ هزار نفر بدون آنکه صلاحیتهای معلمی و علمی آنان محرز شدهباشد، موجب تنزل شدید کیفیت آموزش و پرورش میشود. بسیاری از این نیروها حتی از نظر جنسیت، منطقه جغرافیایی و دوره تحصیلی منطبقبا نیازهای آموزش و پرورش نیستند.ورود این حجم عظیم نیروی انسانی بدون ارزیابی صلاحیتهای معلمی آنان، خطایی است که حداقل تا ۲۰-۳۰ سال آینده تبعات آن دامنگیر آموزش و پرورش خواهد بود و دو نسل از دانش آموزان کشورمان در آتش این تصمیم خواهند سوخت.
۲- عملیاتی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیازمند معلمروزآمدو توانمند است. برخی از کشورها برای انجام اصلاحات و تحول اساسی در آموزش و پرورش کشورشان، به یکباره تعداد زیادی از معلمان بی رمق و مقاوم در برابر تغییر راپیش از موعد بازنشسته میکنند. زیرا تحقیقات نشان دادهاز مهمترین عوامل اجرایی شدن برنامههای درسی جدید و تغییرات آموزشی، معلم توانمند، آموزش دیده و با انگیزه است. جذب یکباره نیروهای حق التدریس که وضعیتشان از جهت تناسب با شایستگیهای لازم برای تحقق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبهم است، عملاً چالش جدی بر سر راه تحقق سندتحول و منویات مقام معظم رهبری در تاکید بر اجرا و التزام به آن است.
۳- آموزش و پرورشپیش دبستان و دبستان،مهمترین دوره آموزش و یادگیری است. اهمیت آموزش این دوره به حدی است که برخی از کشورهای توسعه یافته برای جذب نیروی انسانی با کیفیت و دارای شایستگیهای لازم در این دوره، حقوق و مزایایی برابر و حتی بیشتر از استادی دانشگاه به مربیان و معلمان این دوره اختصاص میدهند، زیرا میدانند، پربازده ترین سرمایه گذاری برای توسعه کشور سرمایه گذاری در کیفیت آموزش کودکان است. در کشور مانیز و بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بر ویژگیهای ممتاز و یگانه دوره ابتدائی تاکید شده است. طبق این سند طول دوره ابتدائی از پنج به شش سال افزایش یافته است و تغییر ساختار نظام آموزشی به ۳-۳-۶ در این راستا بوده است. این تغییر ساختاری با ورود معلمانی غیر کیفی عملاً نتیجه وارونه به دنبال خواهد داشت. آمار این خیل عظیم نیروی حق التدریس حاکی از آن است که از این تعداد ۴۲ هزار نفر مربی پیش دبستان و ۶۰ هزار نفر نیروی نهضت سواد آموزی هستند. به عبارت دیگر قریب به صدهزار نفر نیروی انسانی ناآزمودهای راکه عیار معلمی آنان با هیچ محکی سنجیده نشده است، به سرنوشت سازترین دوران یادگیری دانش آموزان وارد میشوند. در این شرایطبه راستی و به دور از شعار و لفاظی چه بر سر آموزش و پرورش خواهد آمد؟تحول بنیادین آموزش و پرورش یا تخریب بنیادین آن!
۴- عدالت آموزشی با جذب خارج از ضابطه و روال استخدامینیروهای حق التدریستامین نمیشود. اگر از منظر خانوادهها موضوع تحصیل فرزندانشان را در مدرسه پی بگیریم، خواهیم دید دغدغه خانوادهها برای ثبت نام در مدارس خوب و با کیفیت مساله جدی و پررنگی است. بسیاری از خانوادهها تلاش میکنند اگر تمکن ثبتنام در مدارس غیر دولتی را ندارند، حداقلفرزندانشان را در مدارسنمونه، شاهد، هیات امنایی و … ثبتنام کنند، زیرا میدانند کیفیت مدارس دولتی رضایت بخش نیست. خانوادههای غیربرخوردار و محروم قربانیان اصلی معلمان و مدارس بیکیفیت هستند. تفاوت فاحش کیفیت آموزشی مدارس، فاصله طبقاتی را در جامعه تشدید میکند، همانگونه که عکس آن نیز صادق است. به راستی مجلس محترم به دنبال چیست؟ کاهش فاصله طبقاتی با ارتقا کیفیت مدارس دولتی یا عکس آن؟
۵- جذب نیروهای حق التدریس خارج از ضوابط استخدامی رایج سرخوردگیتعداد پرشمارفارغالتحصیلاندانشگاههای برتر و جوانان کشور را به دنبال دارد.در هر آزمون استخدامی که در کشور برگزار میشود تعداد زیادی از جوانان و فارغ التحصیلان از میان دانشگاههای خوب کشور شرکت میکنند. اگر این روال مخدوش شود، و انواع و اقسام مسیرهای استخدامی دیگر مانند رانت آشنایی با مدیران و مقامات، تحصن جلوی مجلس و … پررنگ و برجسته شود، دیگر چه انگیزه و دلیلی برای جوان این مرز و بوم برای تلاش و تقلای علمی در دانشگاه باقی میماند؟ ما شاهدیم کهحتی دانشجویان دکتری زبده و دانش آموخته دانشگاههای برتر کشور شور و شوق حضور در مدارس و معلمی دارند و در آزمونهای استخدامی آموزش وپرورش شرکت میکنند. چرا با جذب خارج از ضابطه راه ورود به آموزش و پرورش برای این جوانان بسته شود و امیدها به افسردگی تبدیل شود؟
در پایان یادآور میشویم، ما بر حق عزیزانی که سالها به صورت حق التدریس در بخشهای مختلف آموزش و پرورش یا نهضت سواد آموزی زحمت کشیدهاند باور داریم و آنان را نیز فرزندان عزیز این آب و خاک میدانیم. عمیقاً معتقدیم حقوق آنان باید بطور کامل ادا شود و ظلمی بر آنان نرود. امااستیفاء حقی با روا داشتن ظلمی دیگر نباید همراه باشد.نباید با فدا کردن منافع کلان ملی و آینده ایران به ساده ترین راه حل دل خوش داشت و مساله را حل شده فرض کرد.این مساله نیازمند گفتگوی ذی نفعان مختلف مساله است،گزینههایی مانند دادن فرصت شرکت در آزمون استخدامی همراه با تعدیلهایی در شرایط سنی به این عزیزان به دلیل سابقه کار میتواند از جمله راه حلهایبخردانه برای این مساله باشد.
باور داریم کشور ما صرفاً با سرمایههای زیر زمینی نفت وگاز و معادن گوناگون، یا اقلیم چهار فصل و متنوع آن به رشد و توسعه پایدار نمیرسد. ایران عزیز ما وقتی راه توسعه پایدار را در پیش میگیرد که تربیت انسان مسئول، خلاق، متفکر، مستقل وتربیت شده در تمامی ساحتهای وجود کانون فعالیت مدارس ما باشد، و این جز از طریق معلمی که وجودش معطر به عطردانش و هنر معلمی ولبریز از عشق به بالندگی دیگری است حاصل نمیشود. ما وظیفه داریم زمینه ورود این گونه معلمان به مدارس را مهیا کنیم واز این آرمان به خاطر منافع ملی و آینده ایران دفاع کنیم.
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران
آبان ۱۳۹۶