موضوع آموزش برای جوانان نباید ارائه اصولی مثبت یا آموزش مستقیم حقایق به آنها باشد بلکه می بایت آنها به تفکر واداشته شوند. کندرسه در این باره می گوید اینکه فیلسوف بودن را به گهواره هر کودکی بیاویزیم ایرادی ندارد اما هر کودکی باید یاد بگیرد تا تحلیل کند و محدودیت های قواعد اخلاقی و قوانین را بفهمد به جای یاد گرفتن عقاید ساده دیگران. وی همچنین بر این باور است که فیلسوف و انسان نباید به طور عام دو موجود جدا با دو زبان متفاوت باشند. آموزش عقلانی حمایت گری قوی است که بزرگترین آفات زندگی مثل ترس، ملالت، خستگی و خرافات را از انسان می زداید. اسمیت در این باره در کتاب تاریخ فضانوردی اشاره می کند که هر چقدر کنجکاوی و علم بشر افزون می شود ترس وی نیز کاهش می یابد.
کندرسه آموزش همگانی را برای پسران و دختران، کودکان و نوجوانان، مادران و کارگران کلی و یکنواخت می داند و بر این باور است که بر اساس آموزش عمومی هر کسی می تواند به روشنفکری نائل آید، با آموزش جذب خانواده اش می گرددو جزییات اداره خانواده اش را بهتر می فهمد و در نهایت خلاء های موجود در زندگی اش را با ارزش لذات تفکر پر می کند و در پایان این احساس زندگی ای شرافتمندانه را به ارمغان می آورد. به باور کندرسه برای پذیرفتن در آغوش خانواده می بایست شادی هر یک از بچه ها فراهم شود، دوستی ها را پربار نموده و تمرکز بر روی احساسات خود نماییم و این زندگانی کاملی است که موضوع آموزش همگانی و جهانی می باشد. فرد تحصیلکرده و روشنفکر محجوب تر، آراسته تر و دارای نظم فکری بیشتری در نسبت با افراد جاهل است. افراد تحصیل کرده خود را درک می کنند و بیشتر در معرض مسائل و مشکلات خود را قرار می دهند و همچنین قابلیت درک واقعیت ها را دارندو علاقه کمتری به ظلم و جور و فساد دارند.
کندرسه در پایان بر این باور است که نباید کودکان به اجبار موسسات و آموزشگاهها را تحسین کنند و یا قوانین آنها را از بر بخوانند و حقوق سیاسی انسانها نیز نباید با دستوارات مذهبی مخلوط شود. انگلستان مثال کشوری است که جنبه های خرافی و مقدس مآب دین وارد موسسات آموزشی شده و همین امر باعث عدم پیشرفت و بهبود آن نظام های آموزشی گردیده است. به طور خلاصه کندرسه بر آموزش شادی آفرین، مباحثی مربوط به حقوق افراد، آزادی بیان تاکید دارد و بر این باور است که در جامعه ای سیاسی امن هر آموزش دیده و تربیت شده ای با استعداد تر است و آزادانه بررسی و پژوهش می کند و بدین سان قادر است بر روی قضاوت های مردم به تدریج اثر بگذارد و منجر به تحقق طرح های سیاسی باز و آزاد گردد.