گزارش نشست گروپ روش‌شناسی پژوهش ۱۳ مهر ماه

کارگاه ها و دوره های آموزشی

باسمه تعالی

خلاصه­ای از رویکرد پدیدارشناسی که توسط سرکار خانم دکتر خاکباز در نخستین جلسه ژورنال کلاب امسال برگزار گردید، تقدیم می­گردد:

خانم دکتر خاکباز ضمن ارائه تعریف مختصری از موضوع پژوهش خود، به معرفی رویکرد پدیدارشناسی به عنوان روش انجام پژوهش مذکور پرداختند. سپس در راستای چگونگی انجام این پژوهش، توضیح دادند که با چه چالش­هایی مواجه شدند و چگونه آن­ها را حل کرده­اند.

اما در توضیح این رویکرد به طور خاص، ایشان به نکات زیر اشاره کردند؛

ü        طرح پدیدارشناسی به عنوان روش پژوهش توسط ادموند هوسرل در قرن نوزدهم میلادی.

ü        اصل بنیادی در دیدگاه هوسرل:  مطالعه تجربه زیسته و یا زیست جهان تجربه انسانی (پدیدار).

ü        روش هوسرل برای پدیدارشناسی: باز پس رفتن از تجربه زیسته به سمت ریشه آن به نحوی متفاوت با تحلیل­های منطقی و روانشناختی.

مراحل تحلیل پدیدارشناختی از دیدگاه هوسرل:

•          در نظر گرفتن تجربه معین

•          در پرانتز قرار دادن

•          تغییر خیالی

•          مشخص کردن ماهیت

هایدگر شاگرد هوسرل رویکرد دیگری در پیش گرفت که علاوه بر توصیف، تفسیر پدیده هم دربرداشت. او با در پرانتز قرار دادن مخالف بود.

ü        رویکرد هوسرل به پدیدارشناسی را توصیفی و رویکرد هایدگر را تفسیری می­نامند.

ایشان تفاوت و اشتراک پدیدارشناسی توصیفی و هنجاری را در موارد زیر دانستند:

•          هدف پژوهش پدیدارشناسی

•          نقش پژوهشگر پدیدارشناس

•          انتخاب مشارکت­کنندگان در پژوهش پدیدارشناسی

•          ابزار پژوهش پدیدارشناسی

•          تحلیل داده­ها و اعتبار بخشی پژوهش پدیدارشناسی

ایشان توضیح دادند که پدیدارشناسی روشی نیست که قواعد علمی از پیش تعیین شده­ای بر آن حاکم باشد. بنابراین، اگر منظور از روش، یک دستورالعمل پیشینی و بی خطا باشد، که نتایج مجاب کننده­ای را تأمین کند، هیچ نوع روش پدیدارشناسانه­ای وجود نخواهد داشت.  

مسئله پژوهش خانم دکتر خاکباز:

مسئله پژوهشی ایشان درباره این بوده است که استادان دانشگاه آموزش خاصی جهت تدریس نمی­بینند و به صرف گرفتن مدرک دکتری که بر پژوهش تخصصی متمرکز است مدرس دانشگاه می­شوند. چگونه می­توان برنامه درسی برای تربیت مدرسان آینده دانشگاه تدارک دید؟

از طرفی تجربه کنونی موجود نشان از نگاه عام به مقوله تدریس است. اما تدریس در رشته­های مختلف دانشگاه بر اساس فرهنگ­های رشته­ای متفاوت است. اگر بخواهیم با نگاه به مقوله دانش خاص تدریس (دانش محتوایی-تربیتی) به این امر نگاه کنیم، چه می­توانیم بگوییم؟

مورد مطالعه ایشان ریاضی و سؤالات پژوهشی شامل موارد زیر بوده است:

•          دانش محتوایی- تربیتی برای آموزش ریاضی دانشگاهی دارای چه خصوصیت­هایی است؟

•          دانش محتوایی- تربیتی چگونه از طریق برنامه­ی درسی دکتری ریاضی موجود تجربه می­شود؟

•          رهیافت­های علمی و مؤثر برای بهبود توسعه­ی دانش محتوایی- تربیتی در برنامه درسی ریاضی به منظور تربیت مدرس ریاضی کدام است؟

نخستین چالشی که ایشان در انجام پژوهش بدان اشاره کردند، تناسب بین مسئله و روش پژوهش می­باشد.

و در این راستا درباره روش پژوهش به دو نکته زیر اشاره کردند:

۱-       روش پژوهش مولود مسئله پژوهش است و باید متناسب با آن انتخاب شود.

۲-        روش پژوهش نسبت به مسئله پژوهش خنثی عمل نمی­کند و گرایش روش­شناسی پژوهشگر موجب دیدن مسایل خاص می­شود.

حال …

ü        آیا می­خواهیم از روش کیفی استفاده کنیم و برای آن دنبال مسئله می­گردیم؟

ü        و یا به شکل طبیعی مسئله­ای برایمان ایجاد شده که به دلیل گرایشات روش­شناسی کیفی است؟

حال …

با کثرت روشی چگونه مواجه شویم؟ به عبارت دیگر روش من کدامیک از روش­های نظریه زمینه­ای؟ قوم نگاری؟ پدیدارشناسی؟ روایی؟ و … است؟

ایشان در مواجهه با این چالش توضیح دادند که مسئله­ای برای من پیش آمده بود که به خاطر گرایشات روش­شناختی خودم از نوع کیفی بود و به دنبال این نبودم که موضوع را متناسب با روش پژوهش (که در جامعه آکادمیک فعلی ما روش­های کمی یا روش­های پژوهش آمیخته است) انتخاب کنم.

چالش دومی که ایشان در انجام پژوهش بدان اشاره کردند عبارت بود از: مواجهه با کثرت گرایی در روش

برای مواجهه با این چالش ایشان پیشنهاد دادند که در هنگام تدوین پروپوزال: مراجعه به مبنای فلسفی، تاریخچه و تکنیک روش­های مختلف و ارزیابی مسئله و سؤال­های پژوهش و ترسیم چشم­اندازی از نحوه انجام پژوهش در هر کدام از روش­ها و تصمیم­گیری انجام شود.

و در پایان راجع به جمع­آوری و تجزیه و تحلیل داده­ها و چگونگی انجام مقوله بندی­ها و در نهایت چگونگی گزارش یافته­ها نکاتی را مورد تأکید قرار دادند که از آن جمله­اند:

در انجام کار: منعطف برخورد کردن با داده­ها و یافته­ها در هنگام انجام پژوهش و استقبال از تغییر.

و در پایان کار: توصیف چگونگی انجام کار به دقت و بسنده نکردن به اسم بردن از روش­های پژوهش.   

همچنین سؤالاتی از ایشان پرسیده شد مبنی بر اینکه چرا از روش زمینه­ای یا قوم­نگاری استفاده نکرده­اند؟ چگونه اعتبار داده­های بدست آمده و تحلیل­های انجام شده را سنجیده­اند؟ اگر پژوهشگر دیگری این تحقیق را انجام می­داد تا چه حد به نتایجی مشابه نتایج بدست آمده، نائل می­شد؟ و …

با آرزوی موفقیت