Assessing Mathematical Proficiency.(2007). Edited by Alan H. Schoenfeld.
لیلا قدکساز خسروشاهی
نرگس مرتاضی مهربانی
ساختار و اهداف کتاب
کتاب ارزیابی کارآمدی ریاضی، شامل مجموعه مقالاتی است که در ۶ بخش اصلی و ۲۲ فصل، دستهبندی شدهاست:
بخشاول کتاب، تصویری کلی از ارزیابی ریاضی ارایه میدهد، بخش دوم دیدگاههای مختلف در مورد کارآمدی ریاضی را طرح کرده، بخش سوم با ارایۀ بحثها و مثالهای متعدد به طرح این موضوع میپردازد که ارزیابی چه چیزی را ارزیابی میکند؟ بخش چهارم، چالشها و تحقیقات انجام شده در زمینۀ ارزیابی جبر را مورد بررسی قرار داده و بخش پنجم با استفاده از موضوع کسرها به بررسی این سؤال میپردازد که ارزیابی چه چیزی را ارزیابی میکند؟ بخش ششم نیز اهمیت زمینههای اجتماعی در ارزیابی را با آوردن مثالهای متعددی از فرانسه، نیویورک و کالیفرنیا مورد بحث قرار میدهد.
محور اصلی کتاب، پرداختن به این دو سوال است. اولاً کارآمدی ریاضی چیست؟ ثانیاً چگونه میتوان کارآمدی ریاضی را اندازهگیری نمود؟
مروری بر محتوای کتاب
ارزیابی همیشه یکی از موضوعات بحثبرانگیز در آموزش بوده و بهخصوص بهدلیل اهمیت جایگاه ریاضی در برنامه درسی، ارزیابی ریاضی توجه بسیاری را در بین دانشآموزان، والدین، معلمان، مدارس، آموزشگران و سیاستگذاران آموزشی جلب نموده است.
شونفیلد در کتاب ارزیابی کارآمدی ریاضی بیان میکند که افراد مختلف از ارزیابی ریاضی، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که حتی گاهی این اهداف با هم سازگار نیستند. به اعتقاد ریاضیدانها ارزیابی ریاضی باید نشان دهد که دانشآموزان تا چه اندازه ایدههای اساسی ریاضی را یاد گرفتهاند و آیا واقعاً آنها را یاد گرفتهاند. محققان آموزش ریاضی میگویند که ارزیابی ریاضی باید طیف وسیعی از محتوا و فرآیندهای ریاضی را که شامل تفکر ریاضیوار هستند بازتاب دهد. محققان آموزش ریاضی، طیف وسیعی از ابزارهای ارزیابی از مصاحبه و ارزیابی فردی دانشآموزان تا تحلیل دادههای آزمونهای سراسری در سطح کلان را به کار میگیرند. از دیدگاه والدین، ارزیابی ریاضی باید به آنها کمک کند تا دانش و پیشرفت کودکان خود را بسنجند تا در صورت لزوم به کودکانشان کمک نمایند. به همین دلیل، والدین تمایل دارند که تحلیلهای آماری سادهای روی دادههای ارزیابیهای ریاضی صورت گیرد تا نقاط ضعف و قدرت کودکانشان مشخص شود و جایگاه کودکانشان را روی یک طیف (در کلاس درس و پایهی تحصیلی) ببینند.به نظر سیاستگذاران آموزشی، ارزیابی ریاضی باید نشان دهد که نظام آموزشی چگونه حرکت میکند. این گروه به محتوای ارزیابی و دانستههای دانشآموزان توجه چندانی ندارند. از نظر آنها سیر صعودی نمرات نشاندهندۀ بهبود وضعیت نظام آموزشی است.: دغدغههای اصلی ناشران و برگزارکنندگان آزمونها، کاهش هزینهها، افزایش امنیت برگزاری آزمونها، کم کردن دخالت انسان در تصحیح آزمونها و رعایت معیارهای روانسنجی در آزمونهای ریاضی است. به همین دلیل، در بیشتر مواقع، آزمونهای چندگزینهای به آزمونهای عملکردی(ساختن یک مدل ریاضی و نوشتن اثبات ریاضی) ترجیح داده میشوند. معلمان نیز معتقدند که ارزیابی باید در مشخص کردن دانستههای دانشآموزان هم به معلم و هم به دانشآموزان کمک کند. همچنین، ارزیابی میتواند حوزههایی را که در آنها دانشآموزان به تلاش بیشتری نیازمندند مشخص نماید. به دلیل محدودیت ساعات آموزشی، معلمان ترجیح میدهند تا ارزیابی را جزئی از فرآیند تدریس – یادگیری ببینند و از روشهای غیر رسمی ارزیابی مانند مشاهده، نمرهدهی به تکالیف، تحلیل تعاملات کلاسی، آزمونهای کلاسی، آزمونهای کوتاه و نیز روشهای رسمی مانند آزمونهای سراسری و هماهنگ استفاده کنند. سازمانهای مسئول ارتقای حرفهای نیروی انسانی به معلمان کمک میکنند تا تدریس خود را ارتقا بخشند و درک بهتری از درک ریاضی دانشآموزانشان داشته باشند. دادههای حاصل از ارزیابیها، اطلاعاتی در اختیار این گروه قرار میدهد تا محتوا و حوزههای برنامه درسی که به توجه بیشتری نیاز دارند را شناسایی نمایند. همچنین ارزیابی، اطلاعات مفیدی از دانستهها و ندانستههای دانشآموزان در اختیار دانشآموزان قرار میدهد. بنابراین در یک نگاه کلی، به نظر میرسد گوناگونی اهداف ارزیابی، آن را امری پیچیده و گاه ناممکن میسازد.
علاوه بر هدف ارزیابی، یکی از مسایلی که در مورد هر ارزیابی باید به آن توجه داشت، این است که “چه چیز” قرار است ارزیابی شود؟ اگر تصور بر این است که ارزیابی ریاضی میخواهد میزان کارآمدی ریاضیِ دانشآموز را بسنجد، چیستیِِ “کارآمدیِ ریاضی” یکی از دغدغههای اصلی ارزیابی ریاضی و البته پیش از آن برنامه درسی ریاضی خواهد بود. پاسخهای مختلف به این پرسش که کارآمدی ریاضی چیست و چه ریاضیاتی باید آموخته شود و یا به گفتهی شونفیلد اینکه آیا ریاضی یک اسم است یا یک فعل، الزامات مختلفی را بر برنامه درسی و متعاقباً ارزیابی ریاضی خواهد داشت. از طرفی کارآمدی ریاضی از دید افراد مختلف مثل ریاضیدانان، آموزشگران و برنامهریزان متفاوت است. گرچه میتوان ریاضیات را با عبارتهایی مانند «علم الگوها» یا «زبان علوم» توصیف کرد اما اکثر ریاضیدانان حرفهای از تعریف آن خودداری میکنند و معتقدند که نمیتوان آن را با زبان متداول تعریف نمود. همین امر باعث میشود تا برداشتهای متفاوتی از ریاضیات وجود داشته باشد و به تبع آن تعاریف متنوعی از «کارآمدی ریاضی» ارایه گردد. به طور مثال، میلگرام(فصل چهار) ریاضی را با مشخصههایی مانند دقت (تعریف دقیق تمام اصطلاحات، عملگرها و ویژگیهای این عملگرها) و مسایل خوب طرح شده (تمام اصطلاحات آن خوب تعریف شده باشد) و حل مسئله معرفی میکند. از این دیدگاه، کارآمدی ریاضی، شامل توانایی درک، استفاده و خلق تعاریف و حل مسئله است. شونفیلد نیز درفصل پنج کل ریاضی را حل مسئله میداند و ابراز میدارد داشتن دانش ریاضی کافی نیست. او توانایی بهکارگیری دانش را در موقعیتهای مناسب یکی از مولفههای ضروری کارآمدی ریاضی میداند. شونفیلد، مولفههایی مانند دانش پایه (رویهها، تعاریف و مفاهیم)، استراتژیها (توانایی صورتبندی کردن و بازنمایی و حل مسایل ریاضی)، فراشناخت (بازتاب بر مسیر حل مسئله، خود- نظمی و نظارت) و باورها و گرایشات را کارآمدی ریاضی معرفی میکند. شورای تحقیقات ملی، پنج رشتهی در هم تنیدهی کارآمدی ریاضی را درک مفهومی، روان بودن در رویهها، کارآمدی استراتژیکی، استدلال انعطاف پذیر و تمایلات مولّدی میداند. شورای ملی معلمان ریاضی نیز به مولفههای ظریفترِ محتوا (اعداد و عملگرها، جبر، هندسه، اندازهگیری، تجزیه و تحلیل دادهها و احتمال) و فرآیند (حل مسئله، استدلال و اثبات، ارتباطات و اتصالات، ارتباط شفاهی و نوشتاری، استفاده از بازنماییهای ریاضی) بهعنوان مؤلفههای کارآمدی ریاضی اشاره میکند. وجود چنین تنوعی در تعریف کارآمدی ریاضی میتواند در تعیین هدف، روش و محتوای ارزیابی و همچنین برنامه درسی پیچیدگیهایی ایجاد نماید.
رامالی در فصل دو، بر لزوم به توافق رسیدن در مورد تعریف «سواد ریاضی»، چگونگی تعریف «مهارتهای اساسی ریاضی» و «درک مفهومی و حل مسئله»، مشخص کردن رابطه بین این مولفهها و نیز یافتن نقطهی تعادل در برنامه درسی تأکید میکند. بورخارد در فصل شش نیز بر لزوم شفافسازی این حوزه تأکید دارد و معتقد است دستاندرکاران آموزشی باید مشخص نمایند که منظور آنها از سواد ریاضی، سواد در ریاضی یا سواد در استفاده از ریاضی است.
در هر صورت طبق گفتهی شونفیلد، آزمونهایی که دانشآموزان در آنها شرکت میکنند، تصور آنها از کارآمدی ریاضی و آنچه باید بیاموزند را شکل میدهد. بنابراین مشاهده و بررسی ارزیابیهای مختلف ریاضی در جوامع مختلف میتواند راهی برای شناخت کارآمدی ریاضی از دید آنها باشد.
مقایسهی آزمونهای ریاضی در جوامع مختلف و یا مقایسهی آزمونهای یک جامعه در طول زمان و بررسی تاریخی آن نشان میدهد که با وجود شباهتهای بسیاری که در ارزیابیها مشاهده میشود، مسایل دیگری که جنبهی آموزشی ندارند، روی آزمونها تأثیرگذار هستند. انتظارات دانشگاه، بازارکار، صنعت، جامعه و سیاستمداران از مدرسه بر شکل و محتوای ارزیابیها تأثیرگذار هستند. این انتظارات، بالقوه میتوانند به ارزیابیهای ریاضی و در واقع تعاریف موجود از کارآمدی ریاضی غنای بیشتری بخشند و تأثیرات مثبتی را بر برنامه درسی داشته باشند. اما در عمل وقتی یک ارزیابی قرار است پاسخگوی اهداف مختلفی باشد و نتایج آن مبنای تصمیمگیریهای مهم و متفاوتی مثل اجازهی ورود به دانشگاه، رتبهبندی مدارس، تخصیص بودجه به آنها، ارزیابی معلم و مانند آن قرار بگیرد، به عنوان هدفِ غاییِ آموزش تلقی میشود. این مشکل، آموزش را تحت تأثیر قرار میدهد و در نتیجه به جای اینکه ارزیابی در خدمت آموزش باشد، آموزش در خدمت ارزیابی قرار میگیرد. به گفتهی شونفیلد(فصل یک) ارزیابی مانند تیغ دو لبه است. از یک سو میتواند در به حرکت درآمدن نظام آموزشی نقش موثری ایفا نماید و از سوی دیگر قادر است اثراتی منفی بر برنامهدرسی و نظام آموزشی داشته باشد. اکثر مدارس برای بالا بردن امتیازهای کسب شده در آزمونهای سراسری و هماهنگ ریاضی ترجیح میدهند تا بیشتر ساعات آموزشی را به تکرار و تمرین سوالات آزمونهای ریاضی اختصاص دهند. بنابراین، اغلب معلمان، در ساعات درسهایی مانند علوم، تاریخ و هنر به ریاضی میپردازند. به خصوص اگر آزمونهای هماهنگ بر رویهها تأکید بیشتری داشته باشند، معلمان به جای تمرکز بر تدریس ایدهها و مفاهیم اساسی ریاضی بیشتر به رویهها و حفظ کردن آنها متمرکز میشوند. از طرف دیگر آزمونهایی که در سطح وسیع برگزار میشوند، معمولاً برای مقرون به صرفه بودن از الگوهای خاصی مثل سؤالات چندگزینهای استفاده میکنند. در حالی که این الگوها قابلیت سنجش بسیاری از مؤلفههای کارآمدی ریاضی را نخواهند داشت و بنابراین آموزش در کلاس ریاضی تنها به برخی مؤلفههای کارآمدی ریاضی که در سطح وسیع قابل ارزیابی هستند، محدود میشود. تکرار و تمرین و محدود شدن به مهارتهای مورد نیاز برای آزمونها مانع بروز ایدههای نو در معلم و دانشآموز میشود که افراد زیادی این امر را مخالف با اهداف آموزش ریاضی میدانند. در مجموع ارزیابیهای هماهنگ که در جوامع مختلف با بهانههای متفاوت در سطح وسیع برگزار میشوند، محدودیتهای خاص خود را داشته، الزامات فراوانی را بر برنامه درسی و کلاس درس وارد نموده و نمیتوانند برخی اهداف آموزشی را برآورده سازند. آزمون ورود به دانشگاه فرانسه، و آزمونهای هماهنگ ایالات متحده امریکا که پس از جریان هیچ کودکی عقب نماند (NCLB) برای ارزیابی مدارس و معلمین برگزار میشوند، از این نمونهاند.
یکی دیگر از موضوعات مطرح در زمینهی ارزیابی، روشهای ارزیابی ریاضی است که باید متناسب با اهداف ارزیابی باشد. مثلاً شونفیلد نشان میدهد که چگونه فهم یک دانشآموز از موضوع کسرها در ریاضی را میتوان با مصاحبه ارزیابی کرد، در حالیکه آزمون قلم و کاغذی قادر به برآورده کردن چنین هدفی نیست. در هر صورت، آزمونهای چندگزینهای، تشریحی، مصاحبه، پروژهها و شکلهای دیگر ارزیابی، هریک جایگاه و کارکردهای خاص خود را داشته و نمیتوان نسخهای را برای بهترین شکل ارزیابی تجویز نمود. علاوه بر قالب ارزیابی، نوع سؤالها و نحوهی بیان آنها نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در ارزیابی بعضی زمینههای ریاضی مانند جبر و کسرها تحقیقات بسیاری انجام شده که در طراحی آزمونها میتوان از آنها استفاده نمود.. این کتاب همچنان نشان میدهد که مسئله زبان نیز موضوعی اثرگذار بر نتایج ارزیابی است. وقتی دانشآموز به سؤالهایی که با زبان مادریاش بیان نشده پاسخ میدهد، ممکن است در فهم سؤال یا در نحوه نوشتن پاسخ سؤال دچار مشکل شود، نه در ریاضیات مربوط به آن. در حالیکه نتایج ارزیابی، چنین مسئلهای را نادیده میگیرد. بنابراین در جوامعی که از نظر زبان و فرهنگ تنوع زیادی دارند، باید به راهکارهایی برای تولید ارزیابیهای واقعی ریاضی اندیشید.
به طور کلی، یکی از اهداف اصلی این کتاب، نشان دادن این واقعیت است که ارزیابی ریاضی دارای ماهیت پیچیدهای است و عوامل گوناگونی از قبیل وجود دیدگاههای متفاوت در رابطه با ریاضی و اهداف آموزش ریاضی، انتظارات متفاوت از ارزیابی ریاضی و دادههای حاصل از آزمونهای ریاضی، پیچیدگی جنبههای تفکر ریاضی و ارزیابی آنها و نیز ابزارهای متفاوت ارزیابی و منفعل نبودن این ابزارها و تأثیرات خواسته و ناخواستهی آنها بر نظام آموزشی در ایجاد این پیچیدگی دخیل هستند.