نخستین نشست گروه علوم اعصاب و برنامه درسی در تاریخ ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۱ در محل پژوهشکده علوم شناختی برگزار شد. در این نشست، شرکت کنندگان به معرفی سوابق تحصیلی و شغلی و زمینههای مورد علاقه خود پرداختند. سپس دکتر نوری به معرفی گروه پرداختند و مهمترین اهداف و برنامههای گروه را به شرح زیر معرفی نمودند:
اهداف
۱٫ فراهم نمودن زمینۀ تعامل و مشارکت سازنده و واقعی بین دانشمندان و پژوهشگران علاقمند به پیوند بین علوم اعصاب و تربیت برای بهرهگیری از دلالتهای بالقوه علوم اعصاب در برنامه درسی و آموزش
۲٫ تدوین منابع منتشر شده در حوزه عصبشناسی تربیتی و معرفی آنها به جامعه تربیتی کشور
۳٫ فراهم نمودن زمینه تاسیس رشته عصبشناسی تربیتی و تلفیق مبانی عصبشناحتی تربیت در برنامه های درسی علومتربیتی وتربیت معلم
۴٫ طراحی و اجرای پژوهشهای بنیادی و کاربردی در راستای فهم مبانی و اصول عصب شناسی تربیت و مطالعه نقادانه محصولات تولید شده در این حوزه
۵٫ برگزاری نشستها، سخنرانیها و دورههای آموزشی آشنایی با اصول و راهبردهای تربیتی برخاسته از مبانی عصبشناسی تربیت در مراکز تربیت معلم، دانشگاهها و مدارس در راستای فهم بهتر مبانی علمی هنر تدریس
برنامههای سالیانه
۱٫ ایجاد تعامل و همکاری سازمان یافته با پژوهشکده علوم شناختی برای تدوین و اجرای طرح های پژوهشی میان رشته ای در حوزه مطالعات عصبی- تربیتی
۲٫ برگزاری کارگاههای آموزشی در خصوص مبانی و اصول عصب شناسی برنامه درسی در حاشیه همایشهای سالانه انجمن مطالعات برنامه درسی ایران و کنفرانسهای بین المللی پژوهشکده علوم شناختی
3. سفارش ترجمه و تالیف کتاب و مقاله در حوزه مطالعات عصبشناسی تربیتی
۴٫ ایجاد ارتباطی سازمان یافته با گروههای طراحی و تدوین برنامه های درسی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به منظور معرفی اهمیت مبانی عصبشناختی برنامه درسی و چگونگی تلیفق آن با سایر مبانی برنامه درسی
۵٫ تدوین خبرنامه تخصصی گروه
۶٫ برگزاری سخنرانیهای علمی با دعوت از متخصصین رشته های علوم شناختی، علوم اعصاب و علوم تربیتی در نشستهای ماهانه انجمن برنامه درسی ایران و پژوهشکده علوم شناختی
درادامه جناب آقای دکتر سید کمال خرازی، استاد دانشگاه تهران و دبیر ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی سخنرانی خود با عنوان «شناختگرایی، علوم شناختی و گرایش» را با تاکید بر نقش گرایش و علاقه در فرایند یادگیری و اهمیت جنبههای هیجانی آموزش ارائه نمودند.
دکتر خرازی، ابتدا به معرفی رویکرد شناختگرایی مبتنی بر استعاره رایانه به معرفی ساختمان و کارکرد ذهن انسان پرداختند و با اشاره به برخی محدودیتهای این رویکرد تاکید داشتند که ذهن انسان همچون رایانه نیست که در پردازش اطلاعات صرفاً بر اساس قواعد عمل کند و فاقد احساس، قصد، هیجان و آگاهی باشد. در واقع، ذهن انسان به صورت فازی و در قالب فکر (متشکل از شناخت، احساس، هیجان و انگیزه)، کار میکند. علاوه براین، شناخت به معنای امروزی آن (intellectual functions) شامل همه کارکردهای ذهنی اعم از شناخت، هیجان، عاطفه و انگیزه می باشد و لذا فراتر از شناختگرایی است و بدان قابل تقلیل نیست. همچنین شناختگرایی صرف، تأثیرات فرهنگ، میراث تاریخی و زبان در دنیای واقعی میان – ذهنی انسان را بر کارکردهای شناختی او نادیده میگیرد. دکتر خرازی با عنایت به این محدودیت های رویکرد شناخت گرایی، از رویکردی تلفیقی به مطالعه ذهن حمایت نمودند و خاطرنشان نمودند که در رویکرد تلفیقی، شناخت در بافت انگیزشی و عاطفی، نگاه پویا و چند بعدی به کارکردهای ذهنی از جمله هوش، رشد کفایتهای ذهنی و تأثیر عاملیت فردی بر آن، و همچنین کارکردهای ذهنی در بافت شناخت اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. ایشان اظهار نمودند که این تلفیق در سه قالب رخ می دهد که عبارتند از: سطح عصبی- زیست شناختی: بررسی نقش هیجان و انگیزش بر فرایندهای شناختی در سطح ساختارهای مغزی و مولکولار از طریق زیر ساختهای مغزی و ناقلان عصبی؛ سطح روان شناختی- رفتاری: بررسی نقش هیجان و انگیزش در سطح مولار (یکپارچه)؛ و سطح پدیدار شناختی: نقش تجارب ذهنی و آگانه فرد در فرایندهای شناختی او مانند آگاهی، قصدیت، احساس، دغدغه، آرزو، خود-آگاهی و غیره.
در ادامه، دکتر خرازی به معرفی مفاهیم گرایش، علاقه و انگیزه به عنوان مولفه های هیجانی عمده در فرایند یادگیری پرداختند و تاکید نمودند که گرایش و حالات عاطفی بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی تاثیری بنیادی دارند. ایشان دلایل این اهمیت را ناشی از آن می دانستند که: الف- وقتی افراد به اطلاعاتی که در دسترس آنهاست توجه، آنرا درک و بر اساس آن عمل می کنند، حافظه کاری و کارکردهای اجرایی آنها فعال است. ب- حالت عاطفی فعلی فرد به او کمک می کند تا اطلاعات سازگار با حالت عاطفی خود را فعالسازی، و بدین ترتیب به دسترسی پذیری آن اطلاعات کمک کند. ج- انطباق بر حالت عاطفی، رمزگردانی و بازیابی اطلاعات را تسهیل می کند. د- حالات عاطفی می تواند بر نحوه تفکر فرد (راهبرد اکتشافی نزولی و کل به جزء، به جای توجه به جزئیات و موقعیتها) تأثیر بگذارد. ه- حالات عاطفی مثبت با پردازش اکتشافی، نزولی و ساختار دانش عمومی؛ و حالات عاطفی منفی با تفکر سیستماتیک و موقعیت محور همراه است.
دکتر خرازی تاکید کردند که بدین ترتیب آموزش و پرورش نمی تواند نسبت به حالات عاطفی دانش آموز در فرایند یادگیری غافل باشد، و برنامه درسی باید در فضای حالات عاطفی و گرایش مثبت دانش آموز ارائه گردد تا موجب انگیزه، تلاش مجدانه و اکتشافی او گردد. از منظر دکنر خرازی، بر اساس رویکرد شناختی اولویت اول در فرایند یاددهی- یادگیری گرایش و سپس دانش و مهارت است، به طوری که بر خلاف آموزش و پرورش سنتی که ترتیب اولویت را دانش، مهارت و گرایش یا نگرش تلقی می کند، آموزش و پرورش شناختی این ترتیب را معکوس (گرایش، مهارت و دانش) می داند. ایشان تاکید کردند که بدین ترتیب در برنامه ریزی درسی باید در درجه اول فضایی ایجاد کرد که موجب گرایش و حالت عاطفی و هیچانیمثبت دانش آموز به موضوع درسی گردد و بذر دانش و مهارت را در چنین فضایی پاشید.
پس از سحنرانی، بحث و مشارکت میان شرکت کنندگان در جلسه با ارائه پاسخ هایی از طرف دکتر خرازی ادامه پیدا کرد. خلاصه مباحث به شرح زیر بود:
دکتر نوری: مطالعه کارکردهای ذهن انسان در سطح پدیدارشناختی مستلزم چه نوع و شکلی از پژوهش است؟
دکتر خرازی: مطالعه این سطح نیازمند شکل گیری اشکال نوینی از پژوهش میان رشته ای است که جنبه های وجودی انسان را با یک نگاه کل گرایانه مورد مطالعه قرار دهد.
دکتر تلخابی: آیا سطح اجتماعی- فرهنگی هم می تواند به عنوان یک قالب مجزا در مطالعه ذهن انسان سهیم شود؟
دکتر خرازی: این سطح هم قابل تلفیق است و ما می توانیم از الگوها و نطریه های موجود از جمله نظریه یادگیری اجتماعی باندورا استفاده نماییم.
دکتر مقدم: نسبت بین فناوری و شناخت را چگونه تبیین می کنید؟
دکتر خرازی: فناوری ابزاری در خدمت ذهن است. در فرایند یادگیری و آموزش فناوری می تواند موجبات تسهیل یادگیری و تقویت کارکردهای شناختی یادگیرندگان را فراهم سازد.
پس از پایان جلسه دکتر خرازی ابراز امیدوار نمودند که فعالیت های گروه ادامه پیدا کند و همه با هم برای ارتقای فعالیت های آن تلاش کنیم.
در این نشست شرکت کنندگان فرم درخواست عضویت در گروه را تکمیل نموند و افرادی را برای سحنرانی های آینده پیشنهاد نمودند که متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. همچنین در پایان جلسه مقرر گردید که زمان برگزاری نشست های آینده به ساعت ۱۶ عصر منتقل شود تا زمینه حضور همه علاقمندان فراهم شود.