تقدیم به دوستان عزیزی که به طرق مختلف، حقیر را به خاطر توفیق تشرف به خانه خدا مورد لطف و محبت قرار دادند.
ولله علیالناس حج البیت
کعبه را میتوان قطعهای از آسمان بر روی زمین دانست. شاید "بیتالمعمور" خواندن کعبه نیز به همین معنا باشد. حاجی با قدم نهادن به خانه خدا، گویی دیگر به این دنیا تعلق ندارد و آسمانی شده است. حج را خداوند رحمان با مناسکی تعریف کرده است که این آسمانی شدن یا طبیعت آسمانی انسان برای خود او بهتر و بیشتر آشکار شود. حج واقعی و بامعرفت حَجّی است که انسان مقیم در روی زمین وجهه آسمانی خود را دریابد و خویشتن را برای زندگانی ابدی در آسمان مهیا کند. مثلا گفتهشده است که حاجی زمانی که لباس احرام بر تن میکند، چنان است که گویی به دست خود بر خویشتن کفن میپوشاند و خود را آماده ملاقات با خدا میکند. یعنی پیش از آنکه بانک الرحیل شنیده شود، فرصتها از دست رفته باشد و سفر به ابدیت لاجرم و ناگزیر شده باشد، حج میخواهد انسان به پایان راه نرسیده را به خودیابی و خود سازی فراخواند. گویی حج همان فرصت نابی است که پروردگار عالمیان در حیات دنیایی انسانها تعبیه نموده و هدیه گرانقدری است که به آنها عطا نموده تا مخالفت صریح آسمانی با تمنای "رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فی ما ترکت" توجیه یابد. یعنی توکه از فرصت حج برای پیدا کردن خود و بازنگری در اندیشه و سلوک بهره نبردهای، بیاستعدادی خود را در دستگاه آفرینش به اثبات رساندهای.
حج فرصت پرکشیدن و پرواز است. حج حامل پیام امید است، امید به شدن و کمال. و در یک کلام حج به زیبایی امکان آسمانی شدن و آسمانی زیستن در زمین را به رخ انسان دربند و وامانده میکشد."فاعتبروا یا اولیالابصار"
محمود مهرمحمدی
بهمن ۸۶